elaheyenegah

ᓄـرابـہ ᓘـلسـہ ᓄـیبردحضورناگهانے ات♥

elaheyenegah

ᓄـرابـہ ᓘـلسـہ ᓄـیبردحضورناگهانے ات♥


می توانی بی اینکه بپرسی چرا،
 
دوستم داشته باشی؟
و موهایت را 
به بادی که از لای انگشتانم عبور می کند
قرض بدهی؟
می توانی به نامم تکیه کرده
لباست را مرتب کنی
 
قبل از سلام
آب گلویت را قورت بدهی 
و با صدایت
هزار نت به گلوی سه تار بریزی؟
عزیزم!
همه می دانند از دهانت
صدای بوسه می آید
و چشم هایت
سکوت را به دریا تحمیل می کند
خوش به حالت که زنی
و خوش به حال من
که دوستت دارم!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۵۵
bidaki mr



می توانی همیشه
روی دوست داشتنم حساب کنی
تا بادها از سمت موهای تو می وزند
و این ماه توی حوض 
تو را سیر تماشا میکند.
میتوانی تا همیشه روی دستهایم حساب کنی
وقتی از خیابانهایی
که ساحل شرقی اروند هستند
رد میشوی.
من تو را زیر روسری ام پنهان میکنم
مثل موهایم و گل سر صورتی که دوستش داری
تمام این شعرها را روی صفحه اول دفترچه ام
تقدیم تو کرده ام
میتوانی تا همیشه روی دوست داشتن من حساب کنی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۵۳
bidaki mr


داشتم تصورت میکردم
ساده،
آرام،
زیبا،
با همان لباس آبی فیروزه ای ات.
با همان دامن بلند گل دار .
با اولین لبخندی که زدم،
دیدم خدا کنارم نشسته و
دست هایش را زیر چانه اش زده!
نگاهم کرد و گفت...
زیباست ها
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۵۲
bidaki mr
 :

اگر بگویم
 
"دیشب بعدِ بوسیدنت
 
وقتی داشتی بِر و بِر نگاهم میکردی
 
همان لحظه که دستِ من و موی تو
 
عشق را به بازی گرفتند ، 
 
درست قبلِ بیدار شدنم
 
بال درآوردم"
 
باور میکنی...!؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۵۰
bidaki mr

اگه وقتایی که لبخند می‌زنی

دیدی کم‌توجهم یا بی‌حواس

نگو پس دلت کجاس

« دل و جانم به تو مشغول و نظر بر چپ و راست

تا ندانند حریفان که تو منظور  ِ منی »

می‌شه لبخند بزنی؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۶ ، ۲۱:۳۴
bidaki mr

دلِ تنگِ مرا 

با دکمه ی پیراهنت واکن

رها کن از غم سنجاق، 

موهای شلالی را

اناری از لبِ دیوار باغت

 سرخ می خندد

بگیر از من بگیر 

این دستهای لا اُبالی را

شبی دست از سرم بردار و 

سر بر شانه ام بگذار

بکش بر سینه

 این دیوانه ی حالی به حالی را

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۶ ، ۲۱:۲۷
bidaki mr

آه بگذار گم شوم در تو 


کس نیابد دگر نشانه‌ی من 


روح سوزان و آه مرطوبت 


بِوَزد بر تن ترانه من 


آه بگذار زین دریچه باز 


خفته بر بال گرم رویاها 


همره روزها سفر گیرم 


بگریزم ز مرز دنیاها 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۶ ، ۲۱:۱۴
bidaki mr



❣️عصر ما عصر سماعِ گوش هاست❣️


❣️عصرِ عشق و عاشقی ها با صداست❣️

 

        ❤️آیه های ما " تو اول قطع کن "❤️

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۶ ، ۲۱:۱۰
bidaki mr