اگه وقتایی که لبخند میزنی
دیدی کمتوجهم یا بیحواس
نگو پس دلت کجاس
« دل و جانم به تو مشغول و نظر بر چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور ِ منی »
میشه لبخند بزنی؟!
آه بگذار گم شوم در تو
کس نیابد دگر نشانهی من
روح سوزان و آه مرطوبت
بِوَزد بر تن ترانه من
آه بگذار زین دریچه باز
خفته بر بال گرم رویاها
همره روزها سفر گیرم
بگریزم ز مرز دنیاها